زیر سایه آفتاب |
... فرمود: ... با من با تعارف و تملق و رودرواسی رفتار نکنید؛ گمان نبرید که گوش من برای شنیدن انتقاد و عرضه شدن این که مقتضای حق این است که چنین و چنان باشی سنگین است؛ بدانید آن کس که شنیدن انتقاد و تذکرات و سخن حق بر گوشش ثقیل است عمل بر طبق حق بر او سنگین تر خواهد بود؛ علامت اهل حقو اهل عدل این است که از تذکرات و انتقادات پروا ندارند. ... حکمت ها و اندرزها (ج1)- حقوق مردم بر یکدیگر- استاد شهید مطهری (ره)- انتشارات صدرا- چاپ اول- ص 121
پ. ن.: نهچ البلاغه- خطبه 214 [ جمعه 94/1/7 ] [ 10:41 عصر ] [ ماهتاب ]
[ نظر ]
این که هر کسی خودش را در سطحی بالاتر از همفکری و همکاری با دیگران بداند سبب می شود که افراد جامعه اتصال و پیوستگی خود را از دست بدهند، همان طوری که یک بنا و ساختمان مادامی برپاست که اتصال و ارتباط بین مصالحی که به کار رفته محفوظ باشد والّا با انباشتن یک عده آجر و چوب و آهن و سیمان روی یکدیگر بدون آن که جوش و اتصالی بین آن ها باشد ساختمان به وجود نمی آید. رسول اکرم فرمود: مَثَل مؤمنین مَثَل ساختمان است که بعضی بعض دیگر را نگه می دارد، یعنی بین آن ها اتصال و ارتباط برقرار است. حکمت ها و اندرزها (ج1)- خصوصیات حق از نظر علی (ع)- استاد شهید مطهری (ره)- انتشارات صدرا- چاپ اول- صص 111- 112
[ جمعه 94/1/7 ] [ 10:34 عصر ] [ ماهتاب ]
[ نظر ]
بسیاری از افراد به نام آزادی می خواهند خود را از قید تکالیف و حقوق آزاد سازند، و البته انسان می تواند آزاد زندگی کند و باید هم آزاد زندگی کند ولی به شرط این که انسانیت خود را حفظ کند؛ یعنی از هر چیزی و هر قیدی می توان آزاد بود مگر از قید انسانیت؛ آدمی اگر بخواهد از قید تکالیف و حقوق، خود را آزاد بداند باید قبلا از انسانیت استعفا بدهد و جزو جمادات و یا نباتات و حداقل جزو حیوانات درآید تا بتواند از آن چه لازمه انسانیت و شرط انسانیت است یعنی قبول وظایف و تکالیف و حقوق، خود را آزاد سازد. ما همان طوری که به موجب انسان بودن خود برای خود حقی قائلیم و معتقدیم چون انسان و کامل تر از سایر انواع آفریده شده ایم پس حق داریم انواع استفاده ها از معادن و از دریاها و از جنگل ها و از گل ها و گیاه ها و از حیوانات و از زمین ها بنماییم، عینا به همین دلیل حقوقی از همه این اشیاء بر عهده ما هست که باید از عهده آن حقوق برآییم. امیر المؤمنین علی (ع) در اولین خطابه ای که بعد از قبول خلافت ایراد کرد این طور فرمود: «بندگان خدا، خدا را در نظر بگیرید؛ شما نسبت به جماعت ها و شهرهای خدا و نسبت به افراد بندگان خدا، نسبت به همه چیز مسؤولیت دارید، حتی نسبت به بقعه ها و سرزمین ها و نسبت به حیوانات اهلی که در اختیار شماست»... حکمت ها و اندرزها (ج1)- حق و تکلیف- استاد شهید مطهری (ره)- انتشارات صدرا- چاپ اول- صص 106- 107
[ جمعه 94/1/7 ] [ 10:27 عصر ] [ ماهتاب ]
[ نظر ]
[ شنبه 94/1/1 ] [ 11:47 عصر ] [ ماهتاب ]
[ نظر ]
با یکی از بازیگران سرشناس کره گفت و گو می کنم. بحث که به ایران می رسد، اسم ایران را کنار کشورهایی چون عراق و عربستان سعودی و امارات می برد و من بلافاصله اعتراض می کنم که چطور ما را با آن ها یکی می داند (همان غیرتی شدن همیشگی ما ایرانی ها). او پاسخ درستی میدهد. می گوید: «وقتی شما ژاپنی ها و چینی ها و کره ای و تایلندی ها را یکی می دانید، به ما هم حق بده که چنین اشتباهی بکنیم.» اما کره ای تصمیم گرفته اند حساب خودشان را از ژاپنی ها و چینی ها و بقیه مردم آسیای جنوب شرقی جدا کنند. آن ها با صنعتشان همه جای دنیا را گرفته اند و حالا نوبت فرهنگ است. سریال ها و فیلم های کره ای دارد مثل یک جریان آرام در رگ های فرهنگی مردم دنیا جاری می شود، بی آن که خود بدانند. پنهانی ترین اتفاقات تاریخی شان را با منقاش از دل کتاب ها بیرون می کشند و برای شخصیت هایی که تنها یک خط در تاریخ مدون شان سابقه دارند، مجموعه های تلویزیونی صد قسمتی می سازند. کره ای ها جریانی فرهنگی به اسم «هالیو» راه انداخته اند که حالا بعد از شش سال دارند میوه اش را می چینند. کاری که ما نکرده ایم و نمی کنیم. صدای فیلم هایمان ضعیف است. دورتر از مرزها یا نمی رود یا اگر برود، همه گیر نمی شود. تازه اگر خوشبین باشیم و بگوییم که تصویری ناقص یا غلط از ایران ارائه نمی دهند. در ذهن اغلب کره ای ها، ایران سرزمینی است که آن را از طریق فیلم «بچه های آسمان» دیده اند. مدام خودم را جای آن ها می گذارم که با دیدن «تنها» این فیلم، چه تصویری از ایران در ذهنشان نقش بسته و مدام توضیح می دهم که فیلم فقط راوی بخش کوچکی از زندگی ایرانی است و سرزمین ما مدرن تر از آن چیزی است که در فیلم از کوچه پس کوچه های جنوب ایران دیده اند. برای کره ای ها مهم است که مردم دنیا بدانند آن ها فرهنگی عمیق تر و کهن تر از چین و ژاپن دارند. مارک و پلو (کره جنوبی: گمشده در پنج و نیم)- منصور ضابطیان- نشر مثلث- چاپ هفتم- صص 137- 138
[ شنبه 94/1/1 ] [ 11:45 عصر ] [ ماهتاب ]
[ نظر ]
مردم به شدت کار می کنند، در گرما عرق می ریزند و به نظر می رسد چرخ زندگی را در سر بالایی هل می دهند، اما... ... اما سرخوشند، خوشحالند، لبخند می زنند، خوش اخلاقند، عصرها لباس هایشان را عوض می کنند و می آیند توی پارک می نشینند. توی کافه قهوه می خورند و آخر شب کنار حوض میدان رپابلیکا به آب چشم می دوزند و به زبان مادری سخن می گویند. دوباره می نویسم، آن ها سرخوشند و مگر گوهر خوشبختی چیزی غیر سرخوشی است؟ آن ها در عین فقر، شکوه زندگی را حفظ کرده اند.
مارک و پلو (ارمنستان: سرخوشی های کارگرانی که مشغول کارند)- منصور ضابطیان- نشر مثلث- چاپ هفتم- صص 120- 121
[ شنبه 94/1/1 ] [ 11:40 عصر ] [ ماهتاب ]
[ نظر ]
|
|
[ ????? : ????? ????? ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |