زیر سایه آفتاب |
از غم دوست، در این میکده فریاد کشمداد رس نیست کـه در هجر رخش داد کشمداد و بیداد که در محفل ما رندى نیستکه برش شکوه بــرم، داد ز بیداد کشمشادیم داد، غمم داد و جفا داد و وفابا صفا منّت آن را کـه به من داد، کشمعاشقم، عاشق روى تو، نه چیز دگرىبار هجران و وصالت به دل شاد، کشمدر غمت اى گل وحشىِ من، اى خسرو منجـور مجنون ببرم، تیشه فرهاد کشممُردم از زندگىِ بى تو که با من هستىطرفه سرّى است که باید برِ استاد کشمسال ها مى گذرد، حادثه ها مى آیدانتظار فرج از نیمه خرداد کشم
????????: سایه نشین های عالم افروز! [ پنج شنبه 93/3/15 ] [ 8:35 صبح ] [ ماهتاب ]
[ نظر ]
|
|
[ ????? : ????? ????? ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |