سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیر سایه آفتاب

زخمم بزن، که زخم مرا مرد میکند

اصلا برای عشق سرم درد می کند

 
زخمم بزن که لا اقل این کار ساده را

هر یار بی وفای جوانمرد می کند

 
آن جا که رفته ای خودمانیم هیچ کس

آن چه دلم برای تو می کرد میکند؟

 
در را نبسته ای که هوای اتاق را

باد خزان حوصله دلسرد میکند

 
فردا نمی شوی که نمی دانی عشق تو

دارد چه کار با من شبگرد می کند

 
خاکستر غروب تو هر روز در افق

آتش پرست روح مرا زرد می کند

 
عاشق بکش که مرگ مرا زنده میکند

زخمم بزن که زخم مرا مرد می کند

 

نجمه زارع


پ.ن: به نقل از پارسی یار «جرعه ای باران»؛ وبلاگ جالبی که از خوندن شعرهاش لذت خواهید برد...


[ پنج شنبه 94/6/5 ] [ 9:34 عصر ] [ ماهتاب ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

?????? ?????

ماهتاب «زیر سایه آفتاب» هست شـد؛ و تحفه درویشــــی اش، به رسم کـهــنــــه نیستی، ظلمت و تیرگی ماند. ماهتابی و نیستی ما راست؛ و آفتــــابی و هستی، هستی بخش عالم افروز را. در خنکای این سـایـه سار، رخصت ماندن می طلبیم...
??????? ??