زیر سایه آفتاب |
دوباره که شکستی، فصل رویش را هم به چشمان منتظر هدیه کردی! انگار همین دیروز بود که رشد می کردی و می بالیدی و ضیافت گنجشککان را هم نوا با نسیم لب می زدی؛ و رویگردانی ها را چشم پوشی کردی... امروز اما همه تو را دیدند... همه دیدند که نهال نو پای دیروز و درخت بالنده امروز چگونه شکست! آری... همه دیدند که چگونه شکستی؛ و چگونه جوانه های امید بر شاخه های شکسته ات بوسه زدند... همه دیدند که شکسته ایستادی... حتی خودت! ????????: تجربیات یه مدیر تازه کار! [ یکشنبه 93/5/5 ] [ 10:3 عصر ] [ ماهتاب ]
[ نظر ]
|
|
[ ????? : ????? ????? ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |