سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیر سایه آفتاب

میکونوس با آفتاب طلاییش معنا پیدا می کند. آفتابی که تا همین دو روز قبل، آن قدر تند بوده که آدم های روغن زده یله داده در ساحل را هم به ستوه می آورده و حالا نیست. ناراحت نیستم از این که نمی توانم روی شن ها دراز بکشم و پوستم را به آفتاب بسپارم. این باران برایم خاطره انگیزتر می شود و پناه بردن به یک کافی نت که کامپیوترهایش سکه ای ست و باید یک سکه یک یورویی توی قلکش بیاندازم تا ویندوزش بالا بیاید. شاید این لذت بخش تر باشد که بنشینم توی کافی نت و چشم بدوزم به قایق های پهلو گرفته ای که صاحبانش آن ها را بسته اند و رفته اند و روی آب در جا می رقصند. توی گوشم صدای موسیقی رادیوی محلی جزیره می پیچد که بیش تر موسیقی یونانی پخش می کند، یک لیوان قهوه کنار دستم است که توی این هوا حسابی می چسبد. شاید همه این کارهایی که می کنم معمولی باشد و به کار بردن واژه «لذت بخش» برایشان زیادی باشد، اما حتی اگر این طور باشد، من در این لحظه خوشم و یاد گرفته ام چطور از معمولی ترین چیزها لذت ببرم.

مارک دو پلو (یونان؛ عطر ریحان در پاییز)- منصور ضابطیان- نشر مثلث- چاپ دوم- صص 138- 139



[ پنج شنبه 94/1/13 ] [ 12:39 صبح ] [ ماهتاب ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

?????? ?????

ماهتاب «زیر سایه آفتاب» هست شـد؛ و تحفه درویشــــی اش، به رسم کـهــنــــه نیستی، ظلمت و تیرگی ماند. ماهتابی و نیستی ما راست؛ و آفتــــابی و هستی، هستی بخش عالم افروز را. در خنکای این سـایـه سار، رخصت ماندن می طلبیم...
??????? ??