وبلاگ :
زير سايه آفتاب
يادداشت :
به بهانه هفته اي که گذشت!
نظرات :
0
خصوصي ،
8
عمومي
پارسي يار
: 6 علاقه ، 1 نظر
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
يک ذهن زيبا
واقعاً بچه هاي مردم چه چيزايي مي فهمن...!
پاسخ
واقعا! از همه بدتر اين که پدر و مادراي بچه هاي مردم با ظرافت هر چه بيش تر بچه هاي مردم ديگه اي رو پيدا مي کنن ميزنن تو سر بچه هاشون؛ بعد نتيجه ش ميشه اين! من نوعي هم مجبور ميشم به علت اين که پدر و مادر مسئوليت خطيرشون رو درست انجام نميدن خودم اين کار رو برا خودم انجام بدم!!! اوج فاجعه اينجاست که ما حتي تو اين مورد هم به بچه هاي مردم نرفتيم!!!
+
جعفرنجات
سلام
اصلا حرفمو گرفتي يا زيادي حرف زدم؟
پاسخ
سلام اي بابا! اين چه حرفيه؟! منظورم از اون جواب اين بود که هر آنچه گفتني بود تو گفتي؛ ديگه حرفي براي گفتن باقي نمي مونه... :)
+
جعفرنجات
سلام
خدايي حرف سنگين بود. ديشب از منبر يه اهل دلي هم دقيقا همينو شنيدم، بحثشون درباره قرباني کردن حضرت اسماعيل بود که تا حالا چند نفر رو ديديد که حاضر باشن خودشون پاشن برن دلبستشونو قرباني کنن اونم نه با سم و از راه دور بلکه با چاقو به دست خودشون. اينکه چند نفر رو ديديد که وقتي تو اين کار موفق نميشن چاقو رو بکوبند زمين؟؟
نتيجه آخر بحثم اين بود که بايد آمادگي فدا کردن عزيزترين ها رو از حالا کسب کنيم که اون موقع دچار فکر نشيم. درد رو بايد از الان حس کرد تا بتوان در لحظه مورد نظر عکس العمل درست داشت و اسماعيل رو قرباني کرد
پاسخ
سلام من ديگه حرفي ندارم! :|