سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیر سایه آفتاب

از سه ماه قبل وضعیت فوق العاده اعلام می کنن!

چند نفر فقط مسئول نوشتن لیست های خرید هستن که مبادا چیزی جا بمونه!

دل تو دل هیچکس نیست؛ آروم و قرار ندارن.

هر چی میخری انگار هیچی نخریدی!

کارها آن چنان تو هم گره خورده، انگار که قرار نیست تا دقیقه نود انجام بشه!

خدا سایه بزرگ ترا رو کم نکنه...

با آرامش تمام به این خنده بازار لبخند می زنن!

حرص خوردن ها رو جدی نمی گیرن و آروم برنامه هاشونو اجرا می کنن...

هنوز حرص می خورن؛ اما خدا رو شکر برنامه ها یکی پس از دیگری به انجام می رسن.

به روزای آخر که می رسن حجم کارا بیش تره؛ اما دل تو دلشون نیست برای روز موعود...

بالاخره این مهم ترین اتفاقیه که تو زندگیشون قراره بیفته

کارا زیاده؛ اما خدا رو شکر لبا خندونه :)

این یعنی همه چی همون طوری که باید داره جلو می ره...

شمارش معکوس شروع میشه...

همه چی فراهمه تا روز موعود برسه و مثل یه دومینو همه قطعات به جریان بیفتند...

.

.

.

داره میرسه اون روز موعود...

اما همه چی رو به راه نیست!

گرچه بعضی خوشحالند و راضی؛ اما بعضی هم...

این مهم ترین اتفاقیه که قراره تو زندگیمون بیفته...

ضیافتی به عظمت الله و به تناسب شأن خلیفة اللهی مون!

دل تو دل هیچکس نیست؛ اما...

هر گردی که گردو نیست!

شب امتحان هم تو دل شاگرد زرنگه هول و ولاست و هم تو دل شاگرد تنبله...

اگه راه ندن که شهره خاص و عام شدیم؛ اگه راه هم بدن که...

اگه یه شب سه ماه وضعیت فوق العاده میخواد، یه ماه چقدر می خواد؟!

میزبان کریمی چشم انتظار ماست؛ اما از میهمان چه خبر؟!

میهمان ادب میهمانی می داند یا باز هم چشم به کَرَمِ صاحب خانه دوخته؟!

بِستان!

دادِ صاحب خانه را از میهمان بِستان...

همین یک بار؛

به شرافت سوگند.

و این انتهای نیستی است؛

اگر خدا بخواهد...




????????: خام خواری!
[ جمعه 93/4/6 ] [ 9:59 عصر ] [ ماهتاب ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

?????? ?????

ماهتاب «زیر سایه آفتاب» هست شـد؛ و تحفه درویشــــی اش، به رسم کـهــنــــه نیستی، ظلمت و تیرگی ماند. ماهتابی و نیستی ما راست؛ و آفتــــابی و هستی، هستی بخش عالم افروز را. در خنکای این سـایـه سار، رخصت ماندن می طلبیم...
??????? ??