سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیر سایه آفتاب

ایرانی نیست. نهایتا 4 یا 5 سال باید از من بزرگتر باشه... نمی دونم. زندگی عجیب و غریب و پر تلاطمی رو تجربه می کنه! تجربه یه انقلاب، جنگ، مهاجرت و ... . فارسی رو جالب حرف نمی زنه؛ انگلیسیش به مراتب بهتره. به چهار زبان زنده دنیا مسلطه! روز مصاحبه ش منم بودم. شناختم کمی فراتر از یکی دو جلسه کلاسیه؛ کنجکاوی آشنایی با چنین شخصیتی رو هم بهش اضافه کنید! شاید به خاطر تجربیاتشه که انقدر رفتار حساب شده و پخته ای داره. از کوچکترین فرصت های آموزشی نمیگذره. کاریکاتوری رفتار نمیکنه. فانتزی حرف نمی زنه! واقعیِ واقعیه! با دختر کوچولوش به زبان مادری حرف میزنه. میگه دخترم باید حافظ زبانش باشه...

متنفرم از این که یکی همش با گوشیش ور بره! اونم سر کلاس! به نظرم این بی احترامیه؛ به حقوق همه! و این قابل اغماض نیست! یکی دو جلسه که بگذره، همه می دونن واکنشم به این مساله چیه!!! و این دومین جلسه ایه که با همیم!


جلسه اول:

سر وقت نماز، صدای اذان گوشیش بلند شد. ناخودآگاه چشمم به سمت صدا چرخید! تا متوجه شدم که صدای اذانه، کانه اتفاقی نیفتاده باشه، درسمو ادامه دادم! تقریبا نصف کلاس حواسشون به اون بود که با آرامش گوشیشو در آورد و silent ش کرد! نصف کلاس+ من!!! حجاب و لهجه خاصش به اندازه کافی برای بچه ها عجیب بود؛ صدای اذان وسط کلاس هم که...! نگاهی به ساعت کردم. چیزی به پایان کلاس نمونده بود؛ حداقل انقدر نمونده بود که بشه رفت و برگشت!


جلسه دوم:

دوباره صدای اذان گوشیش تو کلاس پیچید! اما این بار هیچ کس (ظاهرا!!!) بهش نگاه نکرد. اکثرا سرشون پایین بود و سرگرم نوشتن! گوشیشو در آورد و خاموشش کرد؛ و ادامه کلاس...

انتظار داشتید چی کار می کردم؟!

تو 15 دقیقه که نمیشه نماز خوند و برگشت! 15 دقیقه که این حرفا رو نداره! به فرض این که همه با وضو باشن، کی نماز بخونیم؟ کی بچه ها جمع شن؟ کی ...؟

آره بابا...!

15 دقیقه که این حرفا رو نداره!

اما احتمالا بشه از خیر 15 دقیقه بی ارزش قبل از کلاس گذشت و استراحت نکرد! و در عوض 15 دقیقه ارزشمند خرید...

البته شاید!

 

بهانه تراشی!



????????: تجربیات یه مدیر تازه کار!
[ یکشنبه 93/1/24 ] [ 9:26 عصر ] [ ماهتاب ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

?????? ?????

ماهتاب «زیر سایه آفتاب» هست شـد؛ و تحفه درویشــــی اش، به رسم کـهــنــــه نیستی، ظلمت و تیرگی ماند. ماهتابی و نیستی ما راست؛ و آفتــــابی و هستی، هستی بخش عالم افروز را. در خنکای این سـایـه سار، رخصت ماندن می طلبیم...
??????? ??